درد دل

متن مرتبط با «شریک غصه ی مامان» در سایت درد دل نوشته شده است

داداش کافی

  • دلم ازغصه پره غمگینم:( دلم میخواد این روزها زودبگذرن تا به ارامش برسم داداشم افتاده زندان.وراه رهایی ازاین بند نیست مگرنمیگویند بیگناه هرگزبه گناه کسی مجازات نمیشه پس چرا داداش من بیگناه داره مجازات میشه ای خداتوکه ازهمه چیزخبرداری میدونی پس کمکش کن یارب ,داداش ...ادامه مطلب

  • دخترکم.ام البنین

  • سلام عزیز دل مامان الان که دارم برات مینویسم.ساعت ازیک هم گذشته. تنها نشستم ودارم به اینده دور فکرمیکنم دخترکم منتظرم به این دنیا پابزاری تا. تودردهام همدردم باشی اخه همه میگن دخترشریک غم مادرشه.....وای من توروفقط براغصه وغم دنیا اوردم میدونی دخترکم این دنیا خیلی بده دنیا نه ادمهای این دنیابدن خیلی راحت به همدیگه پشت میکنن راحت هموتنهامیزارن دخترکم دوست دارم توشبیه این ادمها نشی بخدا این ادمهاخیلی بدن خیلی دلم گرفته ازهمه ازاین دنیا ازادمهاش که هرلحظه به رنگی درمیان دلم پره دوست دارم یک سر همه اونهایی که بدن وبدمیکنن واما ادای خوبهای عالم رودرمیارن خالی کنم .یکجا طوری خالی کنم که سرشون منفجربشه.,دخترکم ام البنین.شریک غصه ی مامان ...ادامه مطلب

  • لاتبچی

  • ﻻ ﺗﺒﭽــﻲ ﻭﺗﺨﻠﻴﻨـــﻲ ﺍﺑﭽــﻲ ﻭﻳـــﺎﻙ ﻣﺎﺗﺴـــﻮﻩ ﺍﻟﺪﻣــﻊ ﺻﺪﮔﻨﻲ ﺩﻧﻴﺎﺗــــــﻚ ﺍﻓﺮﺡ ﻭﺍﺑﺘﺴﻢ ﻭﺍﻧﺴﻪ ﺍﻟﺤﺰﻥ ﻳﻬــﻮﺍﻱ ﻣـﺎﺭﻳــﺪ ﺍﻟﺪﻣﻊ ﻳﻤﺤﻴﻠﻲ ﺿﺤﻜﺎﺗـــــﻚ ... ﻭﻣﻴﻠﻮﮒ ﺍﻟﺪﻣﻊ ﻟﻌﻴﻮﻧﻚ ﺍﻟﺤﻠـــــﻮﺍﺕ ... ﺧﻠـﻲ ﭼﻔﻮﻓﻲ ﺗﻤﺴــﺢ ﻫﺎﻳﻪ ﺩﻣﻌﺎﺗــﻚ ﻣﻦ ﻳﺒﭽﻲ ﺍﻟﺒﺸﺮ ﻳﻨﮕﻠﺐ ﻭﺟﻪ ﺑﺴﺎﻉ ﻭﺍﻧﺘﻪ ﺑﺪﻣﻊ ﻋﻴﻦ ... ﻙ ﺗﺮﻩ ﺷﻤﺤﻼﺗـــــﻚ ﺗﻌﺎﻝ ﺑﺼﺪﺭﻱ ﺍﺿﻤﻚ ﻳﺎﺣﺒﻴﺒﻲ ﺷﺒﻴـــﻚ ﺑﻠﻜﻲ ﺑﺼــﺪﺭﻱ ﺍﺧﻔﻒ ﻫﺎﻳﻪ ﻭﻧﺎﺗـــــﻚ ... ﺍﺣﺴﻚ ﺍﻧﺘﻪ ﺑﻴﻪ ﻭﺍﻧﻲ ﻋﺎﻳــــﺶ ﺑﻴـــﻚ ﻭﺍﺣﺲ ﺩﮔﺎﺕ ﮔﻠﺒﻲ ﺗﺤﺎﭼﻲ ﺩﮔﺎﺗــــﻚ ﺍﺫﺍ ﺗﺬﺑـﻞ ﻋﻴﻮﻧﻚ ﻓﺪﻭﺓ ﺍﻟﻚ ﻫﺎﻟﻌﻴــــﻦ ﻭﺍﺧﺬ ﻋﻴﻮﻧﻲ ﺍﻟﻚ ﻭﺍﻧﻄﻴﻨﻲ ﻣﺎﻻﺗـــﻚ,لاتبچی.حزن ...ادامه مطلب

  • پسرخواهرم مهدی آل کثیر

  • سلام میخوام ازدردم بگم تاشاید ازغصه هام.کمی کاسته بشه .پسرخواهرم مهدی 29ساله ساکن شوشتر یک سال پیش برج دو عروسیش بود امسال. فکر کنم یک هفته بعدسالگرد عروسیش به قتل رسید تازه هم زنش بارداره .قصه ازاونجا شروع شد که حال پدربزرگش بدمیشه. وبرای چندروزمیاد خونه پدربزرگش یک شب صدای شلیک.گلوله میشنون وهراسون میرن توخیابون میبینن یک عده ادم با اسلحه وچاغو برا دعوا اومدن خونه پدربزرگش. اون وسط اون بیگناه کشته شد همه دایی هاش دست خالی بودن اصلا هیچکس اهل دعوانبود ونیستن سرهیچ وپوچ پسرخواهرم ازدست رفت .داداشم دنده هاش شکسته شدن ضربه به معدش رسیده بود .اون یکی برادرم ازپشت تودوتا شونه هاش چاغوزدن شوهرخواهرم که مهمانمان بود باچوب زده بودن توسرش ...چرا بایداینطوربشه به چه جرمی به چه گناهی ماکه اهل دعوانیستیم ونبودیم .بدتراینکه همون لحظه صدباربه صدوده زنگ زدیم اما نیومدن وقتی پسرخواهرم چاغوخوردبه صدوپانزده هم زنگ زدیم اوناهم نیومدن پسرخواهرم رفت.داداشام زندانی شدن اینم بدترشد نمیدونم چراهمه چی برعکس شد ما که توخونه نشستیم واونها ریختن سر خانوادم وپسرخواهرموکشتن وداداشام واباچاغو وچوب زدن الانم داداشام توحبسن بدترینش اینکه تا الان که بیشترازدوماه میگذره قاتل ونگرفتن وهروقت حرفی زدیم گفتن داییش قاتلش بوده .اخه باچه مدرکی باچه دلیلی همه شواهدومدارک برعلیه اونهاس پس چرا داداشای من افتادن زندان.گفتم میخوام درد هاموبگم اماکوگوش شنوا کو کسی که کاری بکنه من شاکی ام ازهمه حتی ازخدا. که چرا چراباید این بلا سرما بیاد,قتل مهدی آلکثیر. درد دل.بیگناه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها